مسافرت شمال
سلام سلام.عدر میخوام خاله جون بابت اینهمه تاخیر
واما سفرنلمه.............
ما قراربود 5شنبه حرکت کنیم ولی جورنشد وجمعه صب ساعت10 حرکت کردیم.واسه ظهر رسیدیم قم
شبشم قراربود بریم خونه خاله ناهید خانومی.خونه خاله ناهید امله و ما میخواستیم بریم نور.اخه ی ویلا تو
شهر نور به بابا داده بودن از طرف شرکت.شب رسیدیم خونه خاله فردای همون روز رفتیم محموداباد با خاله
اینا خیلی خوش گذشت.یکشنبه صبم رفتیم سمت نور.چون مسافت کم بود زود رسیدیم نفسم.من که بی
صبرانه منتظر ملاقات شما با دریام.اخه شما عاشق اب و اب بازیی.البته تو محموداباد دریا رفتیم ولی چون
شب بود بیشتر صداشو میشنیدی که شما ی کوچولو ترسیدی خانومیی
ویلا درست روبه روی دریا بود.شما با عمو علی (همسر عزیز بنده)رفتی دریا اولش ی کم ترسیدی ولی
بعدش دیگه بیرون نمیومدی دوست داشتی همش بازی کنی.
مامان باباتم کنار ساحل کلی ذوق میکردن ار بازی کردن شما
راستی خاله ما27 مرداد شانزدهمین ماهگردت اونجا بودیم وکنار ساحل ی جشن کوچیک گرفتیم
از شجاعتت بنویسم خاله.ویلا ی استخر داشت که همش اونجا شنا میکردیم اخه دریا خیلی کثیف بود
بابا شمارو گداشته بود لبه استخر وبه شما گفت بپر.واقعا میخواستی بپری.البته مامان شمارو محکم
گرفته بود.
فردای همونم روز رفتیم حنگل الیمالات.خیلی خیلی خوشگل بود نفسم.وسط جنگل ی دریاچه به اون
بزرگی خیلی جالب بود.شمام که کلی بازی کردی.همراه بابا وعمو علی رفتید جنگل گردی
برگشتنی بابا ی اردک بادی واست گرفت که با اون بری داخل استخر.نفسم بازی کردنت داخل استخر
واقعا دیدنی بود کلی ذوق کردی
روز بعدش من ومامانت رفتیم واسه شما خرید خانوم گل..........
بابا ی دوست داشت استانه اشرفیه که دعوتمون کرده بود 4شنبه حرکت کردیم به سمت استانه اشرفیه.
2روز هم اونجا بودیم خیلی خوش گذشت.رفتیم بام لاهیجان شما لباس محلی پوشیدی ارت عکس گرفتیم
البته با هزار ترفند شمارو یجا بند کردیم واسه عکس وروجک خاله
بالاخره بعداز ی هفته رسیدیم خونه فدات................
پایان سفرنامه
حالا عکسا
دریاچه الیمالات
ویلا و استخری که گفتم.......
عکست با لباس محلییییییی
به امید روزای شاد با هم بودن جیگر.ایشالا که همیشه خنده رو لبات
باشه وبا لبخندت به ما زندگی ببخشیییییییی